- سرازیر کردن
- جاری کردن، سرنگون کردن، واژگون ساختن
معنی سرازیر کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- سرازیر کردن
- покраснеть
- سرازیر کردن
- erröten
- سرازیر کردن
- почервоніти
- سرازیر کردن
- zarumienić się
- سرازیر کردن
- arrossire
- سرازیر کردن
- enrojecer
- سرازیر کردن
- लाल होना
- سرازیر کردن
- 얼굴이 붉어지다
- سرازیر کردن
- להסמיק
- سرازیر کردن
- kushindwa
- سرازیر کردن
- หน้าแดง
- سرازیر کردن
- লাল হয়ে যাওয়া
- سرازیر کردن
- شرمندہ ہونا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اثر کردن تاثیرکردن، انتقال یافتن مرض از شخصی (یا جانوری) بشخص دیگر
از بالا به پایین رفتن بسراشیبی رفتن، سرنگون شدن
در سراشیبی رفتن، رو به پایین رفتن
سرنگون شدن
سرنگون شدن